آیه 156 سوره شعراء
<<155 | آیه 156 سوره شعراء | 157>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هرگز سوء قصدی بر ناقه مکنید که به عذاب روزی بزرگ و سخت گرفتار خواهید شد.
آسیبی به او نرسانید که عذاب روزی بزرگ شما را فرا می گیرد.
و به آن گزندى مرسانيد كه عذاب روزى هولناك شما را فرو مىگيرد.
به آن آسيبى مرسانيد كه عذابِ روزى بزرگ شما را فرومىگيرد.
کمترین آزاری به آن نرسانید، که عذاب روزی بزرگ شما را فرا خواهد گرفت!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَوْمٍ عَظیمٍ»: روز بزرگ. مراد عذاب بزرگ است که در روز معیّن و مقدّر رخ میدهد. نسبت دادن عظیم به روز، به جای نسبت آن به عذاب برای مبالغه است. چرا که عظمت روز، به علّت عظمت بلا و مصیبت وارده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ «155» وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ «156»
صالح (در پاسخ معجزهخواهى مردم) گفت: اين ماده شترى است (كه با ارادهى خداوند، از درون كوه خارج شد). براى اوست سهمى از آب (يك روز) و براى شما روز ديگرى معيّن شده است. و به آن آسيبى نرسانيد كه عذاب روز سهمگين، شما را فرا مىگيرد.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 357
فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ «157»
پس ناقه را كشتند، سپس از كردهى خود پشيمان شدند.
نکته ها
دست قدرت خداوند در ارائهى معجزه باز است، از شكافتن ماه «انْشَقَّ الْقَمَرُ»، تا شكافتن آب «فَانْفَلَقَ» تا شكافتن كوه و بيرون آوردن شتر براى او يكسان است.
با اين كه ناقهى صالح را يك نفر از پاى درآورد، امّا قرآن مىفرمايد: «فَعَقَرُوها» يعنى گروهى آن را پى كردند، زيرا آن گروه به كار آن يك نفر راضى بودند. چنانكه حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «انما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لما عموه بالرضا» «1»
پیام ها
1- معجزه بايد به قدرى روشن باشد كه همهى مردم در هر سطحى كه هستند، اعجاز آن را درك كنند. «هذِهِ ناقَةٌ»
2- توهين به مقدّسات، كيفر بزرگ دارد. «لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ» خداوند در سوره اعراف اين شتر را به خود نسبت داده است؛ «ناقَةُ اللَّهِ» «2»
3- تقسيم عادلانهى منابع آب بايد طبق فرمان خدا صورت گيرد. «لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ»
4- شترى كه رنگ و نشان الهى داشته باشد، بر انسانهاى عادّى مقدّم است. لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ ...
5- انسان طاغى، حتّى به حيوان بىآزار شيرده رحم نمىكند. «فَعَقَرُوها»
6- هشدارهاى انبيا را جدّى بگيريم. «لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ- فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ»
7- هر كس كه به كار ديگرى راضى باشد، در اجر يا گناه كار او شريك است. «فَعَقَرُوها» با اينكه يك نفر ناقه را كشت.
8- هر ندامت وتوبهاى مقبول نيست. (توبه وندامت هنگام ديدن عذاب كارساز نيست). «نادِمِينَ- فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ»
«1». نهجالبلاغه، خطبه 201.
«2». اعراف، 73.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 358
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (156)
جلد 9 - صفحه 479
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ: و او را مس مكنيد به بدى، يعنى قصد زدن و كشتن او مكنيد كه اگر مخالفت قول من نمائيد و قصد آزار ناقه را كنيد، فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ: پس فرا گيرد شما را عذاب روز بزرگ.
نكته: عظم يوم به جهت عظم آنچه واقع شود در آن، و اين ابلغ است از تعظيم عذاب؛ چه هرگاه وقت موصوف به عظمت باشد به سبب وقوع عذاب در آن، پس آن عذاب اشد خواهد بود.
از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه حق تعالى وحى فرمود كه اى صالح، بگو به قوم كه خدا مقرر فرموده كه يك روز آب مخصوص اين ناقه باشد، و چون روز آب او مىشد همه آب را مىخورد، پس او را مىدوشيدند تمام بزرگ و كوچك از شير او مىخوردند؛ روز ديگر اهل شهر و حيوانات بر سر آب مىرفتند و ناقه در آن روز آب نمىخورد. «1» مدتى گذشت تا بر خدا ياغى شدند و بهم گفتند: پى كنيد ناقه را تا راحت شويد از او. گفتند: كيست آنكه مرتكب كشتن او شود تا مزدى به او دهيم. پس آمد به سوى ايشان مرد سرخ روى سرخ موى كبود چشمى كه فرزند زنا و پدر او معلوم نبود، نامش «قدار» شقى از اشقيا كه شوم بود بر ايشان، حاضر شد، و بر سر راه ناقه نشست، چون از آب خوردن برگشت، ناقه را پى نمود به ضربت شمشير. ناقه به زمين درافتاد، و بچه او فرار نمود و به بالاى كوه رفت و سه مرتبه به سوى آسمان فرياد كرد. پس قوم صالح گوشت ناقه را قسمت نمودند و هيچ بزرگ و كوچك نماند مگر آنكه از گوشت او همگى خوردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ (141) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (142) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (143) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (144) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (145)
أَ تُتْرَكُونَ فِي ما هاهُنا آمِنِينَ (146) فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (147) وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ (148) وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ (149) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (150)
وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (151) الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (152) قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (153) ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (154) قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (155)
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (156) فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ (157) فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (158) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (159)
ترجمه
تكذيب كردند قوم ثمود فرستادگان را
وقتى كه گفت بآنها برادرشان صالح آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان
آيا واگذاشته ميشويد در آنچه هستيد اينجا ايمنان
در بوستانها و چشمه سارها
و كشتها و درختان خرمائيكه شكوفه آنها لطيف است
و ميتراشيد از كوهها خانههائى با آنكه ما هرانيد
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
جلد 4 صفحه 121
و اطاعت مكنيد فرمان تجاوز كنندگانرا
آنانكه فساد ميكنند در زمين و اصلاح نميكنند
گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان
نيستى تو مگر انسانى مانند ما پس بياور نشانهاى اگر هستى از راستگويان
گفت اين ماده شترى است براى آن نوبه آب است و براى شما نوبه روزى معيّن
و اصابت منمائيد آنرا ببدى پس بگيرد شما را عذاب روزى بزرگ
پس پى كردند آنرا پس گرديدند پشيمان
پس گرفت آنها را عذاب همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال پس از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت نقل فرموده كلام حضرت صالح را بقوم خودش كه بنام سر سلسلهشان معروف بقبيله ثمود بودند باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها كه در اين زمان خداوند بشما عنايت فرموده از قبيل باغها و چشمهسارها و كشتزارها و درختان خرما كه شكوفه و غلاف خوشههاى آنها لطيف و نرم و نازك است كه كاشف از خوبى و نرمى و لطافت ميوه آن باشد در صورت تخلّف از امر الهى نيست و نابود خواهد شد و اين خانههاى رفيعى كه در كوهها با كمال استادى و مهارت براى خود ميتراشيد براى شما باقى نمىماند و بعضى فرهين بحذف الف قرائت نمودهاند يعنى با تكبر و نشاط و دلخوشى پس از خدا بترسيد و كارى نكنيد كه موجب خشم خدا شود و اطاعت كنيد مرا كه امر من امر خدا است و من بدون دستور او دستورى نميدهم و اطاعت نكنيد امر مردمان متجاوز را كه رؤساء قوم بودند و غير از فتنه و فساد كارى نداشتند و آنها در جواب گفتند تو از كسانى هستى كه زياد برايت سحر نمودهاند بقدرى كه عقلت زائل شده و قمى ره فرموده مراد آنستكه ميان تهى هستى مانند ساير افراد بشر و اگر پيغمبر بودى مثل ما نبودى و مؤكّد اينمعنى است كه بعد از اين گفتند نيستى تو مگر بشرى مانند ما اگر راست ميگوئى معجزى بياور تا ما تو را تصديق نمائيم و
جلد 4 صفحه 122
آنحضرت بتفصيلى كه در سوره اعراف مستوفى گذشت براى آنها از كوه ماده شترى بيرون آورد كه بنا شد آب رودخانه يك روز نوبه آن ناقه و يك روز نوبه آنها باشد و بهيچ وجه آنها مزاحم نوبه آن نشوند و آسيبى هم بآن نرسانند و فرمود اگر شما بآن تعدّى نمائيد بعذاب روز بزرگ كه بزرگى آن براى بزرگى عذاب آن روز است معذّب خواهيد شد و آنها براى آنكه نميخواستند با آن هم نوبه باشند يكنفر از خودشان را مأمور بقتل آنحيوان نمودند و بقيّه با او كمك كردند و گوشتش را قسمت كردند و خوردند و پشيمان شدند وقتى كه عذاب را معاينه نمودند كه آنوقت پشيمانى سودى ندارد و توبه قبول نميشود و آن عذاب صيحه آسمانى يا زلزله زمينى يا بدنى بود كه در سور سابقه مفصلا ذكر شده است و جمل اخيره مفسّره در قصص سابقه است و باغراضى كه اخيرا بيان شد در ذيل هر قصه تكرار شده و خواهد شد و در نهج البلاغه است كه همانا شريك ميكند مردم را در امرى رضا و سخط، ناقه ثمود را يكنفر از آنها پى كرد ولى خدا عذاب را بر همه نازل فرمود چون همه راضى بآن شدند و نسبت عقر را بهمه داد كه فرمود فعقروها فأصبحوا نادمين و زمين آنها در اثر خسف شكسته و گداخته گرديد و نيز از آنحضرت روايت شده كه اول چشمهئى كه جارى شد در زمين آن بود كه خدا براى صالح عليه السّلام جارى فرمود و آبش را بنوبه براى ناقه و آنها مقرّر داشت و فرمود لها شرب و لكم شرب يوم معلوم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأخُذَكُم عَذابُ يَومٍ عَظِيمٍ (156)
و اذيت باو نكنيد که اگر كوچكترين اذيتي باو شد که مفاد (وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ) است پس ميگيرد شما را عذاب روز عظيم (فَيَأخُذَكُم عَذابُ يَومٍ عَظِيمٍ).
و در سوره هود ميفرمايد:
(وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأخُذَكُم عَذابٌ قَرِيبٌ) که سه روز بيشتر مهلت نداشتند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 156)- به هر حال صالح مأمور بود که به آنها اعلام کند این شتر عجیب
ج3، ص391
و خارق العاده را که نشانهای از قدرت بیپایان خداست به حال خود رها کنند، و دستور داد: «کمترین آزاری به آن نرسانید که (اگر چنین کنید) عذاب روز عظیم شما را فرو خواهد گرفت» (وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم